مي توان گفت اين سؤالي است كه افراد بسياري قادر به پاسخ دادن نيستند و يا اطلاعات دقيقي در اين رابطه ندارند. اين در حالي است كه اين تشكيلات و اعضاي آن، نقش مهمي در تاريخ داشته اند و شناخت اين تشكيلات، براي ما مسلمانان امري لازم و ضروري است.کلمه ماسون یعنی بنّا،فراماسون یعنی بنّاي آزاد. ماسونری یک تشکیلات منظم جهانی است كه بر اركان دولت هاي جهان و اكثر وجوه زندگي سياسي، اقتصادي و فرهنگي جوامع، سلطه يافته است و بسيار هم آزادانه عمل مي كند. كسي كه عضو فراماسونري است، ماسون يا فراماسون ناميده مي شود. ساختماني كه مركز فعاليت ماسونهاست لژ نام دارد. يكي از بزرگترين اهداف گروه هاي ماسوني اين است كه زمينه را براي حكومت فردي از بين ماسون ها با عنوان نمادين ضدمسیح (دجال)، یا به تعبیر برخی گروههای ماسونی، فرعون جدید آماده کنند. فراماسونري جمعيتي سرّي است كه كسي به راحتي نمي تواند در حريم آن نفوذ كند و اگر هم راه يافت، مكلف است اسرار آن را مكتوم نگه دارد؛ اما با اين وجود، كساني توانستند به حريم آن نفوذ كنند و به اسناد و مدارك مهمي دست يابند و موفق به كشف و افشاي اسرار آنها شوند. همه ي اين افراد متفق الرأي هستند كه : (مسئله يك توطئه است كه اين توطئه از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقيت تمام ادامه دارد و هدف نهایی آن ایجاد یک حکومت جهانی شیطانی است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم ، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند.) يك توضيح: در كشور هاي غربي گروه هاي مختلف مخفي و سري فعاليت مي كنند كه بعضا نامهای اغواگری چون (روشن فکران،روشن ضمیران) و... دارند. اکثر گروههای نامبرده، گروه هایی توطئه گر و پیرو اهداف شیطانی هستند که دست بسیاری از آن ها برای محققین رو شده است. اکثر این گروه ها با وجود تفاوت های ظاهری، عقاید مشترک و اهداف یکسانی دارند. اسامی که به این گروه ها اطلاق می شود عبارتند از: Theosophical society ,the committee of 300, illuminati , secret society, freemasonry. از این به بعد وقتی از ماسون ها یا فراماسون ها سخن می گوییم، علاوه بر گروه فراماسونری به طورخاص،منظورمان اعضای گروههای دیگر نیز به طور عام می باشند. چرا که این گروهها همگی اهداف و عقاید مشترکی دارند. فراماسونري عمده ي تعليمات خود را از حكومت طاغوتي و شيطاني مصر باستان كسب كرده است، هر چند تعاليم اندكي نيز از بقيه ي حكومت هاي الحادي فراگرفته است. در هر صورت رد پاي حكومت طاغوتي فرعون هاي مصر باستان را مي توان در سراسر تعاليم ماسوني يافت....

لینک ثابت

پس از پیامبری حضرت سلیمان(ع)خفقان وناامنی برای جادوگران و شیاطین آغاز شد و همانطئر که قبلا ذکر شد کتب آنان جمع و دفن گردید که در قرن 11 میلادی توسط شوالیه های معبد بیرون کشیده شده که باعث تولد دوباره کابالا و ایجاد فرقه فراماسونری شد.

زمانی که مرگ حضرت سلیمان فرا رسید،آن حضرت از خدا خواست که مرگ مرا از جنیان پنهان دار تا انسیان  بدانند که جنیان عالم به غیب نیستند.پس آن حضرت به صورت ایستاده وتکیه بر عصا از دنیا رفت و تا یکسال به این حالت ماندتا بنای ساختمان توسط جنیان کامل شد.بعد از یکسال به فرمان خدا موریانه عصای وی را خوردو بر زمین افتاد و همه از مرگ وی باخبر شدند.

پس از حضرت سلیمان، پیامبران دیگری مثل یونس ،عمران ،ذکریا و یحیی آمدند تا نوبت به عیسی بن مریم رسید.در زمان ایشان بنی اسراییل آن چنان تورات و مبانی دین حضرت موسی (ع) را تحریف کرده بودند .دین حضرت عیسی(ع) را دین جدیدی نامیدند و حاضربه پذیرش آن نشدند.

پس از عروج حضرت عیسی (ع) راهبان بنی اسراییل برای پیشبرد اهداف خویش  و حذف افکار و عقاید حضرت عیسی(ع) سعی در تحریف کتاب و دین ایشان کردند که باید گفت این کار را به خوبی انجام دادند.در این بین می توان گفت که موفقترین سرباز یهودیت در این راه "شاعول یهودی"یا "پولس مسیحی" بوده است.

شاعول یهودی باتنفر بسیار نسبت به مسیحیان بود و مسیحیان بسیاری را به قتل رسانده بود بقه طوری که همه مسیحیان از نام وی می ترسیدند.روزی شاعول وارد شهرشد و شروع به عبادت کرد واظهار توبه و مسیحی شدن کرد.وقتی از وی دلیل کارش را پرسیدند،گفت که در راه حضرت مسیح بر وی نازل شده و از او گلایه کرده که چرا به مسیحیان ظلم می کند و خواسته که به جای این کار به ترویج دین وی بپردازد.

بعد از این ماجرا شاعول اسم خود را به پولس تغییر داد و شروع به ترویج دروغهایی به نام مسیحیت کرد و انجیلی را نیز به نام خود نوشت.

از آنجا که یهودیان تنها خود را شایسته پرستش خدا دانسته و اعتقاد به برگزیده بودن دین خویش دارند، هرگز نتوانستند ظهور دین دیگری را تحمل کنند و همانطور که مسیحیت را تحریف و از آن خود کردند،هنگامی که از نزدیک شدن ظهور آخرین پیامبر در حجاز باخبرشدند به این خیال کهآن پیامبر از نسل بنی اسراییل است 300 سال قبل از ظهور وی به حجاز رفتند.

آنها به طوری مشخصات وی را می دانستند که به نقل از قرآن حتی بیشتر از فرزندان خود وی را می شناختند.این شناخت در حدی بود که حتی می دانستند که این پیامبر از نسل عبدالله پسر عبدالمطلب است.آنان برای اینکه عبدالله رااز آن خویش کنند، زنی از بنی اسراییل را به نام ام قطال که دارای ثروت فراوانی بود بر سر راه عبدالله قرار دادند.ام قطال به عبدالله پیشنهاد داد تا با سرمایه وی تجارت کند ولی عبدالله اجازه مشورت خواست.عبدالمطلب با این شرط که عبدالله قبل از این شراکت با آمنه ازدواج کند راضی به این کار شد.پس از ازدواج عبدالله و آمنه ، عبدالله نزد ام قطال رفت اما ام قطال پس از فهمیدن ماجرای ازدواج عبدالله به وی گفت که "من آن نوری را می خواستم که در صلب تو بود" و پیشنهاد شراکتش را پس گرفت.پس از این ماجرا بالاخره عبدالله را در سفری که یثرب داشت مسموم کرده و کشتند.

آمنه که متوجه تهدید یهودیان برای فرزندش شده بود او را به دایه ای که در بیابان به سر می برد سپرد. اما پس از 5 سال هنگامی که یهودیان از جای وی باخبر شدند، عموی پیامبر و پدر بزرگش او را نزد خویش آورده و بزرگ کردند.

همانطور که دیدید بنی اسراییل در حذف آنچه غیر از عقاید خویش است مهارت دارد و اکنون نیز در لباس های گوناگون دیگری مثل صهیونیزم ، فراماسونری ، وهابیت... سعی در تخریب اسلام و مقدسات اسلامی دارند و هرچند تاسف بار ولی  تا حدودی در این کار موفق بوده است.البته اینکه ما تا کنون در برابر انها ایستاده ایم  نشان از حق بودن راه و لطف الهی است .فراموش نکنیم که شناخت دشمن یکی از ابزارهای پیروزی است.امیدوارم با این دست نوشته گامی در راه پیروزی برداشته باشیم.

 

لینک ثابت
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 45 صفحه بعد

تمامی حقوق مادی و معنوی " مباحث آخرالزمان " برای " شهاب الدین میهن پرست " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم